آنانی که آموختهاند که در امور فکر کنند خوب میدانند که شک چیست و سروکار داشتن با این موهبت را یک امر عادی میدانند و بسیار تجربه کردهاند و دیدهاند که عقاید گاهی دست خوش چه طوفانهایی میشود،همه چیز را زیر و رو شده و خود را در تلی از خرابه مییابند و تازه باید شروع به ساختن کنند اقدامی که شاید دیری نپاید.
ایمان پیدا کردن به حقیقت بودن یک عقیده بسی سخت ، کوشش بر و گاهی غیر قابل و صول است .البته این آنجاست که آدم بت پرست عقیده خود نیست وگرنه که برای اینگونه بت پرستی، ایمان امری است که به راحتی خوردن یک لیوان آب خونک است! و حتی راحت تر.
در دایره اندیشیدن چه بسا بعضی مسائل به نظرمان دشوار میآید و آنچه کوشش میکنیم به راه حلی نمیرسیم و یا به نتیجه ای میرسیم که به هیچ وجه انتظارش را نداشته ایم . و اینجاست که آدم به متدهای درست راه بردن ذهن الزامن نیاز دارد و بشر به اندازه تمام تاریخش در این راه کوشیده و شناخت متدهای ادراک را بسیار جدی گرفته است و در هرچه کارآمدتر کردن آنها تلاش کرده، هر روز به خودش و نوع ادراکش بیشتر و بیشتر شک کرده است.
اما شاید گاهی بشود از اشتباهات احمقانه جلوگیری کرد ، چرا که در مواردی آدم نیک که مینگرد بعضی از اعتقاداتش را احمقانه و خنده دار مییابد این گونه باورها را راحت تر میتوان ردیابی کرد و از شرشان خلاص شد. چند شیوه را راسل میگوید که جالب و کارآمد است. ( اینجا را ببینید )
تا بعد
امین