اگر كمي دقيق به اوضاع و احوال خاور ميانه نگاه كنيم متوجه اين حقيقت وحشتناك ميشويم كه يك شبِ ميتوان آرامش پوشالي آن را آنچنان برهم زد كه بيا و ببين .همين دو سه ساله را نگاه كنيد چه خبرست . از اين بدتر وضعيت خودمان است ، اهواز را يك شبِ به چه مرزي مي كشانند ، با يك نامه اي كه معلوم نيست جعلي است ، واقعي است ، از كجا آمده ، چطوري لو رفته است ، وووو. تازه خو د ابطحي كه شديدا تكذيب ميكند (ببينيد) از آن طرف هم همه خود را وسط گود مي اندازند كه حالا بالا غيرتن كوتاه بيايد ، بابا عرب وعجم ندارد ما مخلص شما هم هستيم ، مگه نمببينيد اين آمريكاي مادر به حرا م چطوري داره داخل كوچه عربده ميكشه ، ول كنيد بابا ، تازه همه مان بنده خداييم و عندالله ملا ك تنها تقوي است و خلا صه هرچه كه بتوانند مي كنند تا فعلا خدا اين شر را از سرشان باز كند . اما بلاخره كه چي .
ريشه هاي اصلي اين حركات كجاست ؟ راه حل واقعي اين قضايا چيست؟ آيا بايد باور كنيم كه كسي بطور اساسي به اين موضوعات فكر ميكند و در پي يافتن راه حل هاي علمي و كار آمد است ؟ ما كه مأيوسيم . چون بقول معروف گفتني ! آزموده را آزمودن خطاست .
در آخر اينكه با اوضاع و احوالي كه مدتي است در خاور ميانه حاكم شده است و وضعيت سياست هاي مديريتي دنيا در امروزه روز و مناسبا جديد در روابط بين المل بايد دست از خيلي تفكرات مجهول الهويه عهد بوقي برداشت و چه در سطح داخلي و چه بين المللي رفت وزبان امروز را آموخت ، قاعده بازي را بلد شد و با ممارست جدي شيوه هاي دور زدن حريف را آموخت تانه بتوانند دورت بزنند و اگر لازم شد دور بزني . با قيافه و شعر و شعار نمي شود مملكتداري كرد و با اظهار نظر هاي الله بختكي در تريبنهاي غير علمي نميتوان در براي جهان تصميم گرفت .
والسلام
ارادتمند امين