گفتگو با امین اسکندری کار گردان نمایش «نظم نوین جهانی»


بعد از خروج تماشاگر از سالن٬ موضوع تازه برایش شروع شده بود.

هفته نامه بیشاپور: در ادامه پرونده ویژه‌ای که در شماره گذشته بیشاپور در نقد و برسی نمایش «نظم نوین جهانی» گشودیم٬ در این شماره نیز ضمن انتشار دو نقد دیگر٬ گفتگویی با امین اسکندری کارگردان این نمایش داشتیم. از نمایش گفتیم و حاشیه‌های آن.

ـ برای شروع اجازه دهید از اینجا آغاز کنیم که واقعن چه فاکتور مشترکی را میان «متن نمایشنامه» با «دغدغه‌های مخاطب کازرونی» دیدید که این نمایش را روی صحنه بردید؟
در ابتدا باید از شما و نشریه بیشاپور تشکر کنم بخاطر پوشش خبری و بعد از خبریی که نمایش رو دادند. و همچنین از همه دوستانی که ما رو یاری دادند به ویژه امور فرهنگی- اجتماعی شهرداری.
برای مقدمه عرض کنم که نویسنده این نمایش یکی از برجسته‌ترین درام نویسان قرن بیستم می‌باشد که در دنیای انگلیسی زبان بسیار شناخته شده و تأثیر گذار بوده است که متأسفانه در ایران و خصوصن در فضای تئاتری کازرون کمتر شناخته شده می‌باشد.
و اما در پاسخ شما باید بگویم که در خلق هنری اول چیزی که هست و اهمیت دارد دغدغه‌های خود خالق اثر است، که البته خود این دغدغه‌ها تحت‌تأثیر محیط و آدم‌های اطراف هنرمند شکل می‌گیرند و جزیی از آن کل می‌باشند و شخصن بزرگترین دغدغه‌ی خودم را پرسشگری و ایجاد پرسش می‌دانم.
نکته‌ی دیگر اینکه این متن و کلن تفکرات هنرمندان بزرگی مثل پینتر به حدی جهان شمول و انسانی هستند که می‌توانند دغدغه‌ی بسیاری از آدمها فارغ از جغرافیا و فرهنگشان باشد. البته من سعی کردم که لایه اول اثر، این نکته ظریف اخلاقی باشد که هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی‌کند. ما اخلاقن مجاز نیستیم برای حفاظت یا رسیدن به یک امر مقدس از وسایل و شیوه‌های غیر اخلاقی استفاده کنیم. و گمانم در جامعه امروز ما اخلاق آن چیزی است که هرچه به آن بپردازیم کم است. و باز تأکید می‌کنم که رویه نخستین و سهل‌الوصول اثر را چنین طراحی کردیم.
ـ بازخورد مخاطبان نمایش شما به گونه‌ای بود که انتظارات و تفکرات خود شما را که پیش از اجرا در ذهن داشتید برآورده نماید؟
اگر نگویم صد در صد ولی خیلی بیشتر از آنچه که انتظارش را داشتم. ما در مدت اجرا هرشب دو یا سه بار اجرا داشتیم و من واکنشهای متفاوت و ابهام‌هایی را دیدم که من را به این نتیجه رساند که بعد از اتمام نمایش و خروج تماشاگر موضوع تازه برایش شروع شده و نمایش در سالن اجرا نمرده است. این یکی از چیزهایی بود که واقعن به دنبالش بودم و گمان می‌کنم که به دستش آوردم. البته ناگفته نماند که مخاطب ما در کازرون با این زبان و فضا چندان آشنا و مأنوس نیست، ولی وقتی تماشاگر جدیِ تئاتر آشنای شما می‌خواهد که کار را دوباره و چند باره ببیند این یک پیام مهم برای شما دارد. در این بین سطوح مختلف سلایق و زیباشناسی مخاطب را هم نباید فراموش کرد.
ـ‌ فکر می‌کنید برای مخاطبان نمایش شما، بعد از بیرون رفتن از سالن چه درگیری‌های تازه‌ی فکری ایجاد شده است؟
همون طور که گفتم این بسته به مخاطبان شما کاملن متفاوت و رنگارنگ خواهد بود. مثلن با نقدهایی که مکتوب و شفاهی روی کار شده شما می‌توانید برداشت‌های گوناگونی را ببینید که اینجا مجال طرحشان نیست. هرچند که رگه‌های اشتراکی زیادی را هم در بین آنها می‌توان دید. آنچه که برای من مهم بوده این است که مخاطبم را صادقانه با یک اثر جدی روبرو کنم و او نمایش را جدی بگیرد و بعد از آن در هر سپهری که خواست پرواز کند، آزاد است. تأکید می‌کنم، صادقانه و جدی! و این یعنی اینکه خود من در قدم اول به عنوان خالق اثر هنری، باید با قضیه جدی برخورد کنم و به دور از خودفریبی، آنچه که از علم و اندیشه و زیبایی‌شناسی لازم است را با جهد و تلاش در خود فراهم آورم و پرورش دهم.
ـ جناب اسکندری با نگاهی به فضای تئاترهای اجرای شده در کازرون، به ویژه طی سال‌های گذشته به وضوح متوجه می‌شویم که در میان همان تعداد انگشت شمار کارهای نمایشی اجرا شده، این گونه کارها بسیار نادر بوده است. به نظر شما چرا هنرمندان تئاتر کازرون، کمتر توجه‌ای به به‌اجرا درآوردن این دست از نمایش‌ها دارند؟
با احترام و تنها احترام به همه فعالیت‌هایی که در نمایش می‌شود و شده است، باید بگویم که جواب شما را در پرسش پیشین‌تان داده‌ام. جدیت،‌ صداقت و البته این مشکل خواهد بود و فیگور گرفتن آسان است. شاید یک مثال بد نباشد. ببینید عزیزی که از باسابقه‌های تئاتر شهرستان است و خود را آشنا با «پینتر» و منتقد یکی از آثارش می‌داند، وقتی می‌خواهد درباره همین نمایش چیزی بنویسد و انتشار دهد، با زبانی هجوی با عوامل کار و حتی مخاطب‌ها برخورد می‌کند و با ژستی منتقدانه بی مهابا نظراتی را مطرح می‌کند که هیچ پشتوانه علمی و زیباشناسانه‌ای ندارد. چرا؟ چون قبلن عرض کردم.
ایشان به عنوان یک تئاتری به خود زحمت نمی‌دهند که کمی در رابطه با آنچه که می‌خواهند به اصطلاح نقد کنند تحقیقی داشته باشند و متن نمایش را حتی یک بار بخوانند؛ اینگونه است که همینطوری و در پیشِ خود گمان می‌کنند که آنچه ما به صحنه برده‌ایم بخشی از متن است و نه کل اثر و بی هیچ واهمه‌ای در شِبه‌نقدشان این را مطرح می‌کنند و در هفته نامه... می‌نویسند "...بخشی از آن ترجمه و اجرا می‌شد" یا پرسش مطرح می‌کنند که "چرا برشی از متن؟" حال ببینید که بر این شالوده ویران چه بنایی را می‌شود استوار کرد؟! حتی راجع به عنوان نمایش (The New World Order) که یک ترم شناخته شده در علوم سیاسی و یک شعار مشهور فراماسونی است، کمی جدیت به خرج نمی‌دهند تا آن را به رییس جمهور آمریکا و مک لوهان و هانتیگتون مرتبط نسازند. آیا ما دوست داریم تنها برای خالی نبودن عریضه این اسامی را بکار ببریم؟! و حتمن شناختمان از آنها هم به همان اندازه‌ی « هارولد پینتر» و متن نظم نوین جهانیش می‌باشد!!
منظورم این است که وقتی ما قرار باشد صادقانه و جدی به امر هنر بپردازیم مجبوریم که همیشه فارغ از هرگونه ادعایی در حال شدن و تربیت هنریِ خود باشیم. یک تربیت همه جانبه‌ی علمی، فلسفی و زیبایی‌شناختی.
ـ یکی از موارد متفاوت در اجرای «نظم نوین جهانی» سالن اجرای آن بود. این اولین مرتبه‌ای بود که در فرهنگسرای شهرداری کازرون، نمایشی به اجرا در می‌آمد. چه لزومی دیدید که از سالن‌های قبلی استفاده نکنید؟
این اول برمی‌گردد به فضاسازیی که برای کار در نظر داشتم. و در مرحله بعد اضافه شدن یک مکان دیگر به مکان‌های تئاتری شهر و آشنا کردن اهل هنر و نمایش با چنین مکانی. چون ما واقعن از نظر مکانهای نمایشی در شهرستان فقیریم.
ـ ارزیابی خودتان از امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری که برای اجرای این نمایش در اختیارتان بود، چیست؟
نسبت به ایدِآلها خیلی دوریم ولی با در نظر گرفتن واقعیت‌ها و شرایط موجود خوب بود و متشکرم.
ـ مقدمات اجرای این نمایش چه مدت طول کشید و در این مدت عمده کارهای شما چه چیزهایی بود؟
به صورت انفرادی یک ماه درگیر مطالعه‌های مقدماتی برای کار و برگرداندن متن (ترجمه) بودم. اما گروه «تئاتر دازاین» بطور مفید تقریبن دو ماه روی پروژه کار کرد. تکیه‌ی بسیاری روی تحلیل متن داشتیم چرا که نوع متن و ویژگیهای نویسندگی «پینتر» این را ایجاب می‌کرد. به خصوص که روانشناسی شخصیتها خیلی پیچیده بود، ما حتی از مشاوره دوستان روانشناس هم بهره‌مند بودیم. البته این همراه بود با کار با بازیگر و رسیدن بازیگرها به یک شناخت روانی و بدنی از شخصیت‌ها و در مرحله بعد شکل دادن و طرح چیدمان کلی صحنه، همان که دوستان تئاتری میزانسن می‌گویند.
ـ انتخاب بازیگران را بر اساس چه فاکتورهایی انجام دادید؟
شما مجبورید که بازیگر را بر اساس تحلیلی که از شخصیت‌ها و کلیت متن دارید، با درنظر گرفتن بیان، بدن و شیوه‌ی بازیگریِ بازیگر انتخاب کنید. همینجا عرض کنم که با نیم نگاهی به وضعیت بازیگری در شهرستان، مدیون زحمت‌های بی‌دریغ «یحیا نظری»، «حامد هوشیار» و «عباس رییسی» هستم.
ـ به عنوان کارگردانی که بالاخره این نمایش را روی صحنه برد، فکر می‌کنید عمده‌ترین بسترهای موجود و همچنین برجسته‌ترین مشکلاتی که برای اجرای این دست از کارها در کازرون وجود دارد، چیست؟
یکی از مزیت‌هایی که کار در شهرستان دارد راحت بودن و بی هزینه بودن فضای تمرینی است. آنگونه که از دوستان دیگر در شهرهای بزرگ و مخصوصن تهران شنیده‌ام، در آنجا مکان تمرین یک معضل بزرگ است. و فکر می‌کنم که بزرگترین مشکل ما هم، نبود بازیگریِ متدیک و تکنیکی باشد. این موضوع باعث می‌شود که علاوه بر نداشتن قدرت انتخاب، شما چالش بزرگی داشته باشید برای انتخاب متن نمایشی و شیوه‌ی اجرایی. راهی هم نیست جز آموزش درست و اصولی با استفاده از مربیانِ جدی و صلاحیت‌دارِ آگاه به جریانات هنری روز.
ـ کار بعدی شما در حوزه‌ی هنرهای نمایشی چه خواهد بود و چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟
فعلن مشغول تجربه‌هایی در برگردانی (ترجمه) و نوشتن هستم که چشم امید به یاری خداوند متعال دارم.

منبع: هفته نامه بیشاپور - سال هفتم - شماره ۳۰۴